امام زمان (ع) - غلامرضا معینی 1
شعر آیینی
شعر آیینی و مذهبی
پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:, :: 14:25 :: نويسنده : محمد

 

دل به جز داغت نمی بیند دل آرایی دگر

دیده جز رویت نبندد دل به سیمایی دگر

 

نیست دور از ماه رخسارت شب تار مرا

خوش تر از شمعِ خیالت محفل آرایی دگر

 

در کدامین باغ پیدا می شود سَروی چو دوست

تا روم در سایه سارِ قد و بالایی دگر

 

گر به سر گردانیَم یک عمر در پای فراق

ناکثَم گر سر کنم این عمر در پایی دگر

 

دوش در طوفان هجرت گشته دل دریای خون

امشب از سیل غمت در دیده دریایی دگر

 

بس فراوانی و ارزانیست در بازار عشق

حیف کاندر آن به جز غم نیست کالایی دگر

 

نازنینا ! باز کن یک حلقه از زنجیر زلف

تا نَصاری دل بندد بر چلیپایی دگر

 

«عمر ما را فرصت امروز و فردای تو نیست»

ترسم افتد باز هم فردا به فردایی دگر

 

فرش چشمانم مگر شایسته گام تو نیست؟

هر کجا سر می زنم پا می نهی جایی دگر

 

رؤیت روی تو رؤیا شد مگر بینم به خواب

خواب با رؤیای رویت باز رؤیایی دگر

 

از سروش آمد به گوشم دوش بیتی پُرخروش

شد به پا در بیتِ دل آشوب و غوغایی دگر

  

چشمِ دنیابین «معین» ! کی جلوه گاهِ روی اوست؟ 

دیده ای دیگر همی خواهی و دنیایی دگر


نظرات شما عزیزان:

azmaysgh
ساعت8:46---7 بهمن 1392
با تشکر از زحمات بی دریغ مدیر محترم وبلاک

صادق
ساعت12:27---24 دی 1392
نظر

محمد حسین تقوایی
ساعت21:16---23 دی 1392
ماه خراسانی من...

هر کس که به دربار شما راه ندارد

حتی به بساطش هوس آه ندارد

بیچاره خبر از کرم شاه ندارد

افسوس که یک دم دل آگاه ندارد

بر بارگه لطف تو ره برده دل من

بر پنجره فولاد گره خورده دل من

***

ای پادشه حسن! که سر چشمه نازی

نازم به تو ناز تو و بنده نوازی

با این دل بیچاره چه سازی چه نسازی،

ما را که حرم هست به جنت چه نیازی؟

امروز سبکبال تر از هر چه نسیمم

مهمان کریم بن کریم بن کریمم

***

جز داغ غم یار به پیشانی ما نیست

چون زلف توأم کس به پریشانی من نیست

می خورده بسی هست؛به ویرانی من نیست!

چون نازتر از ماه خراسانی من نیست

عمری است که با نغمه زیبای هوالهو

زانو زده ام بر درت ای ضامن آهو!

***

در خواب...که نه؛باز هوایت به سر افتاد

یک بار دگر سوی خراسان گذر افتاد(1)

(چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد

با آل علی هر که در افتاد ور افتاد)

از شوق وصال تو به رخ اشک فشاندیم

کنج حرم پاک شما (جامعه) خواندیم

***

با بار گنه باز بهشت است نصیبم

سرمست وصال رخ زیبای حبیبم

آقای خراسانی من! شاه غریبم!

دلسوخته حرف تو با «ابن شبیبم»

زیباست که در کنج حرم با دل بی تاب

گردد نمک (جامعه) یک روضه ارباب

***

ای کرببلا شد به تو پابست ؛ اباالفضل

عالم شده از نام شما مست؛ اباالفضل

ای تشنه ترین ساقی سرمست ؛اباالفضل

ارباب دگر بعد تو بشکست؛اباالفضل

(ای اهل حرم میر علمدار نیامد

سقای حسین سید و سالار نیامد)

***

(سروده : محمد حسین تقوایی-مشهد دی ماه 92)

1)مرحوم سید اشرف الدین حسینی«نسیم شمال»:

امشب به سرم باز هوای دگر افتاد

در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد

چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد

این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد

با آل علی هر که در افتاد ور افتاد



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعر آیینی و آدرس shere-aeeni.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 45
بازدید کل : 39048
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1