شعر آیینی
شعر آیینی و مذهبی
جمعه 2 اسفند 1387برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : محمد
تعفّف جالب است بدانید قرآن در آیه 33 سوره نور می فرماید: «ولیَستَعفِفِ الَّذینَ لَایَجِدونَ نکاحاً» یعنی (کسانی که نمی توانند ازدواج کنند باید پاکدامنی ورزند). آری قرآن امر به پاکی کرده است ، حتی برای کسی که به هر دلیلی امکان ازدواج کردن برایش وجود ندارد.پس معلوم می شود که می توان مجرّد بود و پاک بود و پاکی و ناپاکی ربطی به مجرّد یا متأهّل بودن ندارد و هر دو نوعش را در جامعه می بینیم، هم مجرّدِ پاک و هم متأهّل ناپاک که دست از هوسرانی برنداشته. ربطی به سنّ و سال هم ندارد چون هم نوجوان و جوان سالم در جامعه می بینیم و هم میان سال و پیر فاسد و هوسران. بله ، خداوند چیزی را که نمی توانیم انجام دهیم بر ما تکلیف نمی کند. خودش در قرآن، آیه 286 سوره بقره فرموده:«لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا»:خداوند هیچ کس را بیش از اندازه توانش مکلّف نمی کند. پس این که خداوند بدون هیچ قید و شرط و تبصره و استثناء ، هر مجرّدی را با هر سنّ و سالی و در هر جامعه ای و در هر زمانی، امر به پاک ماندن و تعفّف می کند، راه بهانه را بر همهی ما می بندد، پس مشکل از خود ماست که وابسته شهوت شده ایم. حال چه کنیم؟
راه های تعفّف اول نگاه خود را نسبت به غریزهی جنسی اصلاح کنیم. غریزه را نیاز حساب نکنیم. از غریزه ای که خداوند در نهاد ما نهاده که در تمامی عمرِ ما برای بقای نسل ما، به مقدار بسیار کم به کار گرفته شود و در عمر بسیاری از افراد حتّی هیچ گاه لازم نمی شود؛ نیازی بزرگ در ذهن خود نسازیم که اگر برآورده نشود هلاک خواهیم شد(مانند وابستگی یک معتاد به موادّ مخدّر که در اصل، فقط وابستگی خیالی و ذهنی است نه جسمی). دوم اینکه؛ دید خود را نسبت به گناه عوض کنیم ، شیطانی و جاهلانه نگاه نکنیم که فقط ظاهرِ به ظاهر زیبای آن را ببینیم، عمیق و با بصیرت نگاه کنیم تا اعماق کثیف و نجس آن را ببینیم، ما چشم خود را به ظرف پر از لجن بسته ایم و با وَلَع شدید به لایه نازک عسل مانندِ روی آن دل بسته ایم و با خیال شیرینی آن در افکارمان غرق شدهایم و آن قدر پیش رفته ایم که نفس بر ما سوار شده و میتازد. قرآن برای کسانی که تا این حد در افکار شهوانی پیش می روند تعبیر «یُهرَعونَ» را به کار گرفته، یعنی ( به طرف گناه رانده می شوند ) انگار از خود مرکبی ساخته اند که شیطان سوار شده و به سمت گناه می تازد. اگر در قدم های اول از شیطان تبعیت نکنیم یعنی به حقیقت «إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» عمل کنیم و از بند او رها شویم او هیچ گونه تسلطی روی ما پیدا نخواهد کرد شیطانی که وقتی قسم می خورد که «فَبِعِزَّتِکِ لَأُغوِینَّهُم اَجمَعین»: «خدایا به عزتت قسم همه آنها را گمراه خواهم کرد» اعتراف می کند که «إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»: یعنی غیر از بندگان مخلص تو. پس آنهایی که از بند هوای نفس رها شده اند از حوزه تسلط شیطان خارجند. غریزه جنسی کثیف ترین غریزه و مربوط به کثیفترین اعضا می باشدکه حتّی تصور آن هم شرم آور است. پس اگر انسان به بعد کثیفش فکر کند هیچ تمایلی به آن نخواهد داشت چه رسد به اینکه به آن معتاد شود، آن هم با تحمل بار گناهان بزرگ و پذیرش آبروریزی های بزرگ!!! جالب است بدانید در هیچ جای قرآن و روایات معصومین از ارضای غریزه ی جنسی (حتّی از راه حلال) تعبیر به عشق نشده، چه رسد به جنایت های جنسی! این ها فقط توجیهات شیطانی ماست که از هوس، عشق می سازیم. عشق فقط مخصوص خداست و هر چیز و هر کس که خدایی باشد ! راهکار سوم عوض کردن محیط است هم محیط فیزیکی هم محیط فکری. اگر در یک مکان، امکان وسوسهی شیطان بیشتر است یا ما در آن موقعیت ضعیف تریم باید جایمان را عوض کنیم از تنهایی باید فاصله گرفت همانگونه که از بسیاری از جمع های آلوده هم باید به تنهایی پناه برد. درس خواندنمان هم باید در محیط هایی انجام شود که شیطان کمتر وارد می شود و مسائل منحرف کننده در آن کمتر است. دیگر این که؛ محیط فکری هم باید پاک شود هر چه در حافظه ی گوشی و کامپیوتر داریم باید با جسارت و جرأت حذف شوند و جایش با محتوای پاک پر شود.اگر ناچار بودیم که صحنه های گمراه کننده بینیم (مثلاً در خیابان) می توانیم در همان محیط ،گونه ای دیگر فکر کنیم یعنی محیط فکری خود را عوض کنیم، به آنچه می بینیم توجه نکنیم و در ذهن خود عالم دیگری به وجود آوریم از افکار پاک و موضوعاتی مهمتر از مسائل شهوانی. برای این کار باید مغزمان را هم مانند حافظه ی گوشیمان پر کنیم از محتوا های پاک مانند قرآن و حدیث، شعر سالم، حکایت آموزنده، لطایف شیرین وپاک،مباحث علمی، اطلاعات عمومی زیاد، اندیشه های ادبی و هنری،تاریخ وعرفان و ...تابتوانیم به محض ورود اندیشه های شیطانی،جای آن را با یکی از این محتواها پر کنیم. عامل بازدارنده دیگری که قرآن روی آن تاکید شدید دارد نماز است. قرآن می فرماید:«إِنَّ الصَّلَوٰةَ تَنْهَيٰ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ»: «قطعاً نماز از فساد اخلاقی وعمل زشت باز میدارد.» پس اگر نمازمان اینگونه نیست ، معلوم می شود که نماز نیست.معصومین ما نشانه ی قبولی نماز را این می دانند که از گناه باز دارد. چرا نماز های ما چندان موثر نیست ؟ 1. نماز صبح را که از همه مهمتر است و سر آغاز روز ماست یا نمی خوانیم یا زمانی می خوانیم که وقتش گذشته است. 2. نماز ها را در اول وقت نمی خوانیم و تا آخر وقت در تیر رس شیطانیم.فلسفه نماز اول وقت همین است ، مانند داروی سر وقت ! 3. تلفظ صحیح ذکر های نماز را بلد نیستیم و آنچه را می خوانیم معنای دیگری می دهد. 4. احساس خود را همراه نماز نمی کنیم و در عوض به محض بستن نماز ، وارد تخیّلات گوناگون شده، زبان را رها می کنیم تا طوطی وار و به طور خودکار ذکر های نماز را بگوید و خودمان به تخیلاتمان می پردازیم تا وقتی که نماز را سلام می دهیم، تازه می فهمیم که در نماز بوده ایم درست مانند وقتی که از سینما در می آییم و وارد خیابان می شویم تازه در می یابیم که در سینما بوده ایم. بله به قول خواجه شیراز :« در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد! » ولی اگر سعی کنیم که نماز را با ترتیل بخوانیم مجبور می شویم احساس خود را با ذکر های نماز همراه کنیم و به همراه قلب خود در نماز حاضر شویم. 5. به استقبال نماز نمی رویم نماز دنبال ما می آید و هشدار می دهد که وقت دارد می گذرد ، یک یادی هم از ما بکن ! در صورتی که اگر قبل از اذان وضو بگیریم و کمکم برای نماز اول وقت آماده شویم، لذت نماز را بهتر درک می کنیم. 6. و از همه مهم تر: اصلا نماز نمی خوانیم و به قول خودمان دل به قرصش خوش کرده ایم. آن هم قرصی که در هیچ داروخانه ای گیر نمی آید و مریضی که مبتلا به بی نمازی است، محکوم به هلاکت است!
و امّا توبه و اصلاح : به این آیه توجه کنید که مانند یک نورافکن ، مسیر تاریک آینده ی گناهکار را روشن می کند: «إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا۟ وَأَصْلَحُوا۟ وَبَيَّنُوا۟ فَأُو۟لَٰٓئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ » [آیه 160 بقره] « به جز کسانی که توبه کردند و خود و دیگران را اصلاح کردند و روشنگری کردند پس آنهایند که توبه شان را می پذیرم و من بسیار توبه پذیر و مهربانم». به تک تک واژه ها دقّت کنید: «به جز کسانی که توبه کردند» :یعنی توبه راه بازگشت و جدا شدن از قافله گمراهی است». «و اصلاح کردند» :یعنی توبه فقط با اصلاح کردن کامل می شود و معنا پیدا می کند. اما چرا نگفته«صَلَحُوا» یعنی (اصلاح شدند) بلکه گفته «اَصلَحُوا» یعنی (اصلاح کردند)؟ چون توبه در صورتی با عدالت خداوند سازگار است که فرد توبه کار غیر از آن که خودش را اصلاح می کند، کسانی را هم که از او تاثیر منفی گرفته اند یا مانند او به سمت فساد می روند اصلاح کند و از طریق اصلاح دیگران امتیاز های از دست داده خود را جبران کند وگرنه، اگر قرار باشد آن کسی که گناه کرده و توبه کرده ( بدون اصلاح)، با کسی که هرگز گناه نکرده، برابر شود، نعوذ بالله، در عدالت خداوند باید شک کرد و این موضوع را هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد. پس باید هرچه می توانیم از فساد دیگران جلوگیری کنیم تا گذشته ی خراب خود را جبران کنیم و از کسی که گناهکار نبوده ولی چندان هم به فکر اصلاح دیگران نیست امتیازات بیشتری کسب کنیم، و از این طریق عقب ماندگی خود را نسبت به او در گذشته جبران کنیم اما شک نیست که هیچگاه به مرتبه کسی که هم در طول عمر خود هرگز گناه نکرده و هم در اصلاح دیگران بسیار می کوشیده نخواهیم رسید . اولویت های اصلاح را هم باید رعایت کنیم : 1. اصلاح خودمان 2. اصلاح کسانی که در آلودگی آنها نقش داشته ایم. 3. اصلاح کسانی که مانند ما از سر ناآگاهی و جهل به سمت گناه می روند. والبته می توان هر سه را با هم شروع کرد چون معلوم نیست چقدر زمان در اختیار داریم! امّا ترتیب آن ها نباید به هم بخورد. یک نکته مهم: ممکن است بعضی از کسانی که متأسفانه مبتلا به «رابطهی کثیف» یعنی رابطهی دوستی با نامحرم بوده اند، پس از این که دعوت به توبه واصلاح می شوند، این چنین عنوان می کنند که؛ چگونه ارتباطمان را قطع کنیم؟ قطع یکباره ارتباط باعث آسیب روحی فرد مقابل و افسردگی شدید او و... می شود. پاسخ این است که؛ این بهانه ها، وسوسه های شیطان است که هنوز از زیر فرمانش در نیامده اید. توبه یک برگشتِ یکباره و قاطعانه است و اگر کسی در ابتدای راه دِل دِل کند، لیاقت توبه ندارد و قطعاً توفیقش را پیدا نخواهد کرد. پس از توبه در اولین ارتباط با فرد مقابل باید تأکید کنید که به کثیف بودن و حرام بودن این رابطه پی برده اید و از آن تنفّر شدید دارید و برای همیشه دست از این روابط کثیف برداشته اید و فرد مقابل را هم امر به توبه کنید و تأکید کنید چنانچه از این به بعد مزاحم شما شود خانواده او یا خانواده خود یا پلیس را (با توجه به شرایط هر کدام باز دارنده ترند) مطلع خواهید کرد. خودتان هم برای همیشه این پلیدی را از دلتان پاک کرده و شروع به اصلاح دیگران کنید. مطئمن باشید هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد. چون تا اینجا فقط یک مشوّق و دشمن داشته اید به نام «شیطان»، و از این به بعد یک محرّک و پشتیبان بزرگ دارید به نام «خدا» که دستش بالاتر از همه دست هاست. (يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ) روشنگری واما کلمه ی بعد «بَیَّنوا»: یعنی «روشن گری کردند»؛ کسی که تجربه تلخ و عبرت آموز گناه و توفیق توبه را در پرونده خود دارد بهتر می تواند گناهکار را راهنمایی کند چون محیط های فکری و فیزیکی گناه را خوب می شناسد و گناهکار را بهتر درک می کند. لذا قرآن از او خواسته تا روشنگری کند. پس دریافتیم که توبه واقعی یعنی نه اینکه فقط از سپاه یزید جدا شویم بلکه باید در سپاه امام حسین(g) قرار بگیریم و با گذشته خود بجنگیم و دقیقا راه را برگردیم و گناه ستیز شویم و معالج گناه کار. و این همان کاری است که حُر در کربلا انجام داد. امّا وضع زبیر در جنگ جمل اینگونه نبود ، وقتی امام علی (g) زبیر را از باطل بودن راهش آگاه کرد زبیر توبه کرد ولی اصلاح و روشنگری نکرد یعنی نه تنها به سپاه خود چیزی نگفت بلکه سرِ اسب را برگرداند و از صحنه جمل بیرون رفت و توسّط یکی از افراد سپاه خودش تعقیب شد و کشته شد و در این توبهی ناقص، هم خودش و هم تمام سابقه خدمتش به اسلام، و هم جان18هزار مسلمان را فدا کرد و بار مسئولیت همه را بر دوش گرفت واز همه مهمتر اینکه؛ سنتِ غلطِ جنگیدن مسلمان با مسلمان را برای اولین بار به کمک طلحه و عایشه، بنیان نهاد. شک نیست هر چه در این راه بیشتر بکوشیم امتیاز های از دست رفته خود را بیشتر جبران خواهیم کرد. ضمناً توبه از هر گناه باید با آن گناه تناسب داشته باشد. هر چه گناه سنگین تر باشد توبه و اظهار ندامت وگریه و زاری و تقاضای عفو باید سنگین تر باشد و خوف بیشتر وگرنه توبهای رخ نخواهد داد. امّا انتهای این آیه بسیار امید وار کننده است و می فرماید «وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» من نسبت به این افراد بسیار توبه پذیرم یعنی با آغوش باز آنها را می پذیرم و کلمهی«الرَّحِيمُ» که مبیّن رحمت خاص خداوند است ، یعنی اینکه خداوند بنده توبه کار مصلح را بسیار دوست دارد و مانند بندگان خاصش او را مورد عنایت ویژه ای قرار می دهد. سخن آخر پس دوستان عزیز! آنها که خطا کارید هنوز که فرصت را از دست نداده اید و کار از کار نگذشته، توبه کنید و اصلاح خود ودیگران را شروع کنید و با امید و ایمان پیش بروید تا بزودی رحمت خاص خداوند را درک کنید و موفقیت و رشد روز افزون خود را احساس کنید و از زندگی پاکی که با مفهوم معنویت به آن معنا داده اید لذت ببرید و بدانید که این بار اگر بر نگردید فرصت شما و حجت خدا بر شما تمام شدهو دیگر گناه شما از روی جهل و ناآگاهی نیست بلکه از روی لجبازی با خداوند است و عقوبت فوری و خیلی سختی دارد چون آنچه باید می فهمیدید با محتوای این مطالب فهمیدید. عزیزانی هم که تاکنون دامن به چنین پلیدی هایی نیالوده اند شکر کنند و تلاش کنند که دیگران را هم اصلاح کنند تا از توبه کاران عقب نمانند و بدانند که مسئولیّتشان نسبت به گذشته سنگین تر شد. چون هر چه بیشتر بدانی ، مسئول تری! نکته ای که در اینجا لازم به ذکر است، این که؛ آنچه در این مبحث، در ذیل آیات قرآنی گفته شده، تفسیر نیست بلکه فقط تدبر اندکی است در ترجمهی آیات.و باب تدبر در مفاهیم قرآنی برای همه باز است و همه ما موظفیم دربارهی محتوای آیات و نکات و پیام های آن بیاندیشیم تا در زمرهی کسانی که قرآن دربارهی آن ها می گوید : « أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ» قرار نگیریم. در پایان یادآور شویم که همه چیز را در ابتدا باید از خدا خواست هم توفیق توبه، هم توفیق پاک ماندن و هم توفیق پاکسازی محیط ها و انسان های آلوده. و چون توبه نگه داشتن، از توبه کردن سخت تر است، هیچ گاه این دعا از یادتان نرود و پیوسته آنرا زمزمه کنید: « رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ » پروردگارا نلغزان قلبهایمان را بعد از اینکه هدایتمان کردی و ارزانی دار برما از جانب خودت رحمت خاصّت را،قطعاً تویی که بخشنده ترینی. ما نصیحت به جای خود کردیم مدّتی انــــــــدر این به سر بردیم ( گلستان سعدی شیرازی ) «وَ السَّلامُ عَلَی مَنِ اتَّبَعَ الهُدی» و سلام بر هر کس که هدایت خداوند را پیروی کند .
نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
||
|